1 00:00:02,605 --> 00:00:22,781 تقدیم به تمامی پارسی زبانان جهان 2 00:00:47,076 --> 00:00:53,778 ششم آوریل ، سال 1917 3 00:00:56,741 --> 00:01:13,954 مترجم: دانیال تارمست 4 00:01:29,443 --> 00:01:30,499 ‫سرگروهبان سندرز: بليک. 5 00:01:31,834 --> 00:01:33,203 ‫بليک! 6 00:01:34,211 --> 00:01:35,285 ‫بليک: ببخشيد، سرگروهبان 7 00:01:35,928 --> 00:01:38,966 ‫يکي رو با خودت بيار، وسايلتَم جمع کن. 8 00:01:39,577 --> 00:01:41,513 ‫بله، سرگروهبان. 9 00:02:03,275 --> 00:02:05,773 ‫- معطل نکن. ‫- نخير، سرگروهبان. 10 00:02:14,431 --> 00:02:19,569 ‫- برامون غذا آوردن؟ ‫- اسکافيلد: نه، فقط نامه هارو دادن. 11 00:02:39,985 --> 00:02:42,413 ‫سگم، ميرتل، داره بچه دار ميشه. 12 00:02:44,038 --> 00:02:47,647 ‫- تو نامه نداري؟ ‫- نه. 13 00:02:49,113 --> 00:02:51,854 ‫از گرسنگي دارم ميميرم، تو چي؟ 14 00:02:51,855 --> 00:02:55,007 ‫فکر کردم برامون يه غذاي ‫ درست و حسابي ميارن. 15 00:02:55,008 --> 00:02:58,383 ‫واسه اينه کشيش نشدم. 16 00:03:03,518 --> 00:03:06,704 ‫- چي داري؟ ‫- همبرگر. 17 00:03:06,705 --> 00:03:10,911 ‫- کجا گير آوردي؟ ‫- خودم يپا اوستام. 18 00:03:12,255 --> 00:03:13,929 ‫بيا 19 00:03:18,927 --> 00:03:22,374 ‫- مزه اش مثل کفش کهنه اس. ‫- دلتم بخواد. 20 00:03:22,375 --> 00:03:25,354 ‫هفته ي ديگه همين روز ناهار، "جوج" ميزني. 21 00:03:25,355 --> 00:03:27,412 ‫من نه. 22 00:03:27,627 --> 00:03:31,633 ‫- مرخصيم لغو شد. ‫- چرا لغوش کردن؟ 23 00:03:32,034 --> 00:03:34,122 ‫نميدونم. 24 00:03:34,789 --> 00:03:37,470 ‫آسونتره به خطوط عقب برنگردي. 25 00:03:48,182 --> 00:03:51,033 ‫خبراييه. ‫خبري نداري؟ 26 00:03:51,034 --> 00:03:52,888 ‫نه. 27 00:03:53,139 --> 00:03:55,752 ‫بايد داستان همين پيشروي باشه، ها؟ 28 00:03:56,196 --> 00:03:59,178 ‫شش تومن شرط ميبندم ميگه ‫بريم خطوط جلويي. (با پوند، پنج و پونصدي) 29 00:03:59,203 --> 00:04:03,215 ‫- نه. ‫- چرا؟ چون راست ميگم؟ 30 00:04:03,216 --> 00:04:06,309 ‫نه. چون شپش تو جيبت چهار قاب ميزنه. 31 00:04:09,865 --> 00:04:12,364 ‫آقايون، وقتي که آماده شدين ... 32 00:04:12,365 --> 00:04:15,067 ‫- خبراييه، سرگروهبان؟ ‫- از چي؟ 33 00:04:15,092 --> 00:04:17,606 ‫پيشروي به سمت خطوط دشمن. ‫قرار بود هفته هاي پيش باشه. 34 00:04:17,607 --> 00:04:19,360 ‫گفتن تا کريسمس خونه ايم. 35 00:04:19,361 --> 00:04:21,680 ‫آره، خب، عذرميخوام که برنامه ‫فشرده تو رو بهم ريختم، بليک، 36 00:04:21,705 --> 00:04:24,021 ‫ولي بالا سري ها تمايل نداشتن ‫زمستون يکسره اش کنن. 37 00:04:24,022 --> 00:04:26,576 ‫حيف، ميتونستم بوقلمون بخورم. 38 00:04:26,577 --> 00:04:29,634 ‫خب، مطمئناً نارضاييتو به فرماندهي اعلام مي کنم. 39 00:04:29,659 --> 00:04:33,665 ‫- يحتمل چيه پس، گروهبان؟ ‫- آلمانيا دارن يه کارايي مي کنن. 40 00:04:33,690 --> 00:04:38,292 ‫- هيچي نميدونين؟ ‫- نه. ولي ميدونم آخرهفته مون رو به فنا ميدن. 41 00:04:44,708 --> 00:04:49,368 ‫حالا گوش کنين، اِرين مور داخله، ‫سر و وضعتونو درست کنين. 42 00:04:49,950 --> 00:04:54,903 ‫کي ميدونه، ممکنه حرف از اعزامتون (به خط مقدم) باشه، 43 00:04:55,155 --> 00:04:57,180 ‫اگه ناراحتتون نمي کنه. 44 00:04:59,640 --> 00:05:02,969 ‫بايد خبر بزرگي باشه که ژنرال اينجاست. 45 00:05:12,158 --> 00:05:15,795 ‫بليک و اسکافيلد، سرجوخه ي موقت هستيم، قربان. 46 00:05:17,301 --> 00:05:20,334 ‫- ژنرال ارين مور: کدوم از شماها بليکــه؟ ‫- قربان. 47 00:05:20,335 --> 00:05:24,145 ‫برادرت، گروهبان گردان دوم هنگ دوِن شايِره؟ 48 00:05:24,170 --> 00:05:27,161 ‫- بله، قربان. ژوسف بليک. اون ... ‫- زنده اس، تاجايي که ميدونم. 49 00:05:27,162 --> 00:05:32,332 ‫و با کمکت مايلم همينطور بمونه. 50 00:05:32,333 --> 00:05:35,533 ‫سندرز به من گفت که تو نقشه خواني استادي. ‫حقيقت داره؟ 51 00:05:35,534 --> 00:05:39,806 ‫- به اندازه کافي، قربان. ‫- خــب. 52 00:05:40,811 --> 00:05:43,710 ‫ما اينجاييم. 53 00:05:43,711 --> 00:05:47,229 ‫گردان دوم دوِن شايِر داره ‫به اين سمت پيشروي مي کنه. 54 00:05:47,230 --> 00:05:50,246 ‫چقدر طول مي کشه اونجا برسين؟ 55 00:05:50,540 --> 00:05:54,102 ‫- متوجه نميشم، قربان. ‫- قربان، اون زمين ها دست آلمان هاست. 56 00:05:54,103 --> 00:05:56,324 ‫آلمان ها رفتن. 57 00:05:56,325 --> 00:06:01,398 ‫نااميد نشو. ‫ظاهراً عقب نشيني استراتژيکيـــه. 58 00:06:01,853 --> 00:06:06,336 ‫اگه نگاه کني، به نظر خط جديدي ساختن، ‫تقريبا 15 کيلومتر عقبتر از اينجاست. 59 00:06:06,337 --> 00:06:09,698 ‫سرهنگ مک کِنزي ‫فرماندهي هنگ رو برعهده داره 60 00:06:09,699 --> 00:06:14,207 ‫ديروز صبح پيامي رو فرستاد که مي خواد ‫همزمان با عقب نشيني آلمانها بهشون حمله کنه. 61 00:06:14,247 --> 00:06:16,766 ‫متقاعد شده که تو چنگشونه. 62 00:06:16,767 --> 00:06:20,472 ‫اگه خطوط دشمن رو بشکنند، ‫ورق رو به نفع خودشون برگردونه. 63 00:06:21,141 --> 00:06:22,801 ‫اشتباه مي کنه. 64 00:06:22,802 --> 00:06:27,635 ‫سرهنگ عکس هاي هوايي خطوط جديد دشمن رو نديدن. 65 00:06:27,636 --> 00:06:30,429 ‫آقايون، بياييد اينجا. 66 00:06:31,160 --> 00:06:34,948 ‫پهناي (خندق دشمن) پنج کيلومتره. ‫دژ و استحکامات، پدافند و توپخانه... 67 00:06:34,974 --> 00:06:37,651 ‫... که به مانندش رو به چشم نديديم. 68 00:06:38,173 --> 00:06:41,839 ‫گردان دوم فردا بلافاصله بعد از سپيده دم ‫حمله مي کنه. 69 00:06:42,043 --> 00:06:44,733 ‫اصلا نمي دونن توي چه مخمصه اي افتادن. 70 00:06:44,734 --> 00:06:46,297 ‫و ما براي هديه ي قبل از حمله هم شده... 71 00:06:46,322 --> 00:06:50,174 ‫... نميتونيم بهشون هشدار بديم. ‫دشمن تمام خطوط تلفني رو قطع کرده. 72 00:06:50,199 --> 00:06:52,554 ‫وظيفه ي شما اينه که به سمت جنگل هاي کُوازيل، ... 73 00:06:52,555 --> 00:06:56,869 ‫... يک و نيم کيلومتري جنوب شرقي بخش اِ کوسْت بريد ‫ تا به گردان دوم برسيد. 74 00:06:56,870 --> 00:06:58,951 ‫اين نامه رو به سرهنگ بدين. 75 00:06:58,952 --> 00:07:02,449 ‫دستور مستقيم براي متوقف کردن حمله فردا صبح. 76 00:07:02,536 --> 00:07:05,380 ‫اگه اين نامه بهشون نرسه، ‫حمام خون راه ميوفته. 77 00:07:05,381 --> 00:07:10,150 ‫دو گردان رو از دست ميديم. ‫1600 تن از افرادمون به علاوه برادر تو. 78 00:07:10,623 --> 00:07:13,868 ‫- فکر ميکني به موقع ميرسي؟ ‫- بله، قربان. 79 00:07:13,893 --> 00:07:16,979 ‫- سوالي نداريد؟ ‫- نخير، قربان. 80 00:07:17,379 --> 00:07:20,000 ‫بسيارخوب، در اختيار شما، گروهبان. 81 00:07:21,661 --> 00:07:23,950 ‫گروهبان گُردُن: آقايون، آذوقه و ملزومات. 82 00:07:23,981 --> 00:07:29,215 ‫نقشه، چراغ قوه، نارنجک، ‫و مقداري آذوقه. 83 00:07:29,720 --> 00:07:32,633 ‫هرچي سريعتر راه بيوفتيد، از غرب همين سنگر ‫به طرف خيابون ساکي هال... 84 00:07:32,634 --> 00:07:35,165 ‫... بعدش شمال غرب، تا به خيابون پاراديس برسيد. 85 00:07:35,190 --> 00:07:38,056 ‫درازاي خط مقدم رو بگيرين تا هنگ يورک شايِر رو پيدا کنين. 86 00:07:38,059 --> 00:07:42,386 ‫اين يادداشت رو به سرگرد استيون سِن بدين. ‫اون مسئوليت نگهداري کوتاهترين مسافت رو با "منطقه ي بي طرف" داره. 87 00:07:42,411 --> 00:07:44,214 ‫شما از اونجا رد ميشين. 88 00:07:44,239 --> 00:07:46,332 ‫قربان، اون موقع خورشيد طلوع ميکنه. ‫مارو مي بينن. 89 00:07:46,333 --> 00:07:49,510 ‫نگران نباشين. نمي خواد مقاومت نشون بدين. 90 00:07:55,833 --> 00:07:58,896 ‫قربان، فقط ما دونفر؟ 91 00:07:58,921 --> 00:08:04,766 ‫- (روديارد کيپلينگ) "خواه از فرش (جهنم)، خواه عرش ‫آنکس يکه سفر کند، سريع رود." 92 00:08:04,791 --> 00:08:08,294 ‫- اينطور نيست گروهبان؟ ‫- بله، قربان. همينطوره. 93 00:08:09,925 --> 00:08:11,923 ‫موفق باشيد. 94 00:08:21,222 --> 00:08:22,403 ‫بلیک 95 00:08:22,528 --> 00:08:24,037 ‫- یه دقیقه وایسا درباره اش حرف بزنیم. ‫- چرا؟ 96 00:08:32,252 --> 00:08:34,630 ‫بلیک! 97 00:08:41,477 --> 00:08:44,518 ‫- باید دربارش فکر کنیم. ‫- چیزی برای فکر کردن نیست. اون برادر بزرگترمه. 98 00:08:44,543 --> 00:08:48,066 ‫- حداقل تا غروب وایسیم. ‫- ارین مور مگه نگفت هرچی سریعتر راه بیوفتیم. 99 00:08:48,756 --> 00:08:52,258 ‫اون که اصلا منطقه ی بی طرف رو به چشم ندیده. ‫از 10 متری شم نمیتونیم رد شیم. 100 00:08:52,282 --> 00:08:55,785 ‫- اگه فقط صبر کنیم. ‫- شنیدی که. گفت آلمانها رفتن. 101 00:08:55,808 --> 00:08:58,606 ‫پس همینه نارنجک داده بهمون؟ 102 00:09:08,294 --> 00:09:11,586 ‫- ببین پاتو کجا میزاری! ‫- ببخشید. 103 00:09:20,489 --> 00:09:26,334 ‫- من میگم که صبر کنیم. ‫- بله که اینو میگی، چون اون داداشت نیست، درسته؟ 104 00:09:28,459 --> 00:09:32,401 ‫ببین، آخرین باری که بهم گفتن آلمانها رفتن، پایان خوشی نداشت. 105 00:09:32,680 --> 00:09:36,105 ‫تو نمیدونی، بلیک، اونجا نبودی. 106 00:09:38,117 --> 00:09:41,619 ‫معذرت میخوام... معذرت میخوام! 107 00:09:45,841 --> 00:09:48,507 ‫گروهبان میلر: احمقا ورودی خط مقدم طرف دیگه است. (این مسیر یک طرفه از خط مقدم به خط های عقب تره) 108 00:09:48,532 --> 00:09:50,734 ‫دستور از ژنراله، قربان. 109 00:10:02,805 --> 00:10:05,357 ‫خیلی خب، میگی آلمانها رفتن. 110 00:10:05,459 --> 00:10:09,088 ‫تقریبا 15 کیلومتر، چی، میشه شش ساعت (پیاده روی)؟ ‫فوقش هشت. 111 00:10:09,113 --> 00:10:14,606 ‫- پس تا غروب وقت داریم. غیر این بهمون حمله میکنن. ‫- اینجا خاک دشمنه، اصلا نمیدونیم پامون رو کجا میزاریم. 112 00:10:14,631 --> 00:10:19,634 ‫بلیک، "گر نکنی خِرد به خرج، نتوان کنی بِرار نجات". 113 00:10:19,659 --> 00:10:20,856 ‫من میتونم. 114 00:10:22,896 --> 00:10:25,960 ‫رسیدیم. خط مقدم. 115 00:10:27,478 --> 00:10:30,644 ‫حالا باید گردان یورک شایِرو پیدا کنیم. 116 00:11:16,788 --> 00:11:19,509 ‫- سرجوخه استوکس: ببین کی رو اینجا تنه میزنی. ‫- برو کنار دیگه. برو. 117 00:11:19,534 --> 00:11:23,146 ‫- تو چه خری هستی، این زخمی رو هل میدی؟ ‫- ولم کن! 118 00:11:23,171 --> 00:11:27,977 ‫- خر نفهم گروهبانمون رو میندازه زمین، خیلی زخمی شده. ‫- باشه. ببخشید. باشه، ببخشید. 119 00:11:28,024 --> 00:11:31,323 ‫- ما توی ماموریتیم. دستور از ژنراله. ‫- بزار رد شم. 120 00:11:32,386 --> 00:11:34,350 ‫برین کنار. 121 00:11:34,811 --> 00:11:35,976 ‫خیلی خب. 122 00:11:36,015 --> 00:11:38,829 ‫فقط پاتو ببین کجا میزاری. 123 00:12:07,497 --> 00:12:08,505 ‫چه ساکته ... 124 00:12:08,873 --> 00:12:11,679 ‫قبل از تیپ وال (بخشی از منطقه ی سام در شمال فرانسه) اینطوری بود؟ 125 00:12:12,144 --> 00:12:13,317 ‫یادم نمیاد. 126 00:12:14,330 --> 00:12:17,210 ‫- (نبرد) سُم رو یادت نمیاد؟ ‫- نه واقعا. 127 00:12:21,098 --> 00:12:22,760 ‫پس، خوب قِسِر در رفتی. 128 00:12:23,686 --> 00:12:25,241 ‫حداقل نشانتو بزن. 129 00:12:26,079 --> 00:12:27,919 ‫دیگه ندارمش. 130 00:12:28,408 --> 00:12:31,268 ‫چی؟ مدالتو گم کردی؟ 131 00:12:39,611 --> 00:12:41,460 ‫سرتو بدزد. 132 00:12:48,184 --> 00:12:51,311 ‫افسر وظیفه، هاروی: محض رضای خدا. ‫مراقب باش، پاتو روی اجساد مرده ها میزاری. 133 00:12:51,336 --> 00:12:55,754 ‫اون سرگروهبان مون بود. ‫بهتره کفشاتو بیرون پناهگاه با شیلنگ بشوری. 134 00:12:55,798 --> 00:12:57,649 ‫میدونی گردان یورک شایِر کجان؟ 135 00:12:57,674 --> 00:13:02,067 ‫تو بریدگی بعدی از روی بیشتر از نصفشون رد میشین. ‫دوشب پیش به درک واصل شدن. 136 00:13:10,685 --> 00:13:13,441 ‫- شما از گردان یورک شایِر هستین؟ ‫- بله، سرجوخه. 137 00:13:13,480 --> 00:13:18,276 ‫- سرگرد استیون سِن کجاست؟ ‫- چند شب پیش کشتنش، سرجوخه. 138 00:13:18,301 --> 00:13:20,614 ‫فرماندهی به دست گروهبان لِزلی هست. 139 00:13:20,639 --> 00:13:24,015 ‫- کجا می تونیم پیداش کنیم؟ ‫- پناهگاه بعدیه. 140 00:13:30,886 --> 00:13:32,559 ‫اینجاست. 141 00:13:37,618 --> 00:13:38,627 ‫قربان؟ 142 00:13:39,517 --> 00:13:40,526 ‫شما گروهبان لِزلی، قربان؟ 143 00:13:40,551 --> 00:13:43,806 ‫- چی شده؟ ‫- پیامی از طرف ژنرال اِرین مور داریم. 144 00:13:43,831 --> 00:13:45,657 ‫- که پشتیبانی فرستادن؟ ‫- نه، قربان. 145 00:13:45,682 --> 00:13:50,124 ‫- پس کی اینکارو می کنن؟ ‫- نمیدونیم، قربان. ولی دستور داریم از اینجا رد شیم. 146 00:13:50,149 --> 00:13:53,241 ‫- اینجا خط مقدم با آلماناست. ‫- میدونیم، قربان. 147 00:13:53,266 --> 00:13:55,864 ‫اگه فقط نامه رو بخونین. 148 00:13:57,388 --> 00:14:01,117 ‫- شرط ببند امروز چندشنبه است. ‫- جمعه. 149 00:14:01,157 --> 00:14:05,585 ‫جمعه. خب، خب، خب.هممون اشتباه گفتیم. ‫این احمق که گفت سه شنبه است. 150 00:14:07,336 --> 00:14:09,102 ‫عقلشون رو از دست دادن؟ (=ژنرال اِرین مور) 151 00:14:09,689 --> 00:14:14,106 ‫- فکر کردن یه شب آروم شده، آلمانها رفتن خونه. ‫- فکر می کنین اشتباه کردن، قربان؟ 152 00:14:15,690 --> 00:14:18,106 ‫دو شب پیش یکی از افسرانمون و سه تن از افرادمون رو از دست دادیم. 153 00:14:18,131 --> 00:14:19,902 ‫آبکششون کردن، چسبیده بودن به سیم خاردارا. 154 00:14:19,927 --> 00:14:26,302 ‫- تا اینجا کشیدیمشون. اونا پشمشونم نبود. ‫- قربان، ژنرال مطمئن بودند آلمانها عقب نشینی کردن. 155 00:14:26,327 --> 00:14:28,236 ‫- عکس های هوایی خطوط جدید موجوده... ‫- خفه شو 156 00:14:28,262 --> 00:14:30,797 ‫توی وجب به وجب این خاک جنگیدیم... 157 00:14:30,822 --> 00:14:34,640 ‫و حالا یدفعه به ما اطلاعات خطوط اینجارو میدن؟ ‫تله است. 158 00:14:36,664 --> 00:14:39,732 ‫ولی، کبکتون خروس بخونه. حتما یه مدالی صاحب میشین. 159 00:14:39,756 --> 00:14:42,780 ‫هیچی مثل یه تیکه آهن قراضه یه بیوه رو خوشحال نمی کنه. 160 00:14:44,771 --> 00:14:47,257 ‫خیلی خوب. 161 00:14:48,297 --> 00:14:53,765 ‫- نزدیک ترین مسیر عبور کجاست، قربان؟ ‫- سیم خاردار های ما شلوغ پلوغه. ولی یه جاهاییش بازه. 162 00:14:53,790 --> 00:14:56,990 ‫راش وُرث! بزار نگاه کنه. 163 00:15:00,080 --> 00:15:02,797 ‫مستقیم به چپ، از اسب های مرده که رد شدی 164 00:15:02,822 --> 00:15:05,596 ‫فضای (بین سیم خاردارا) رو مستقیماً پشتشون می بینی. 165 00:15:05,621 --> 00:15:09,032 ‫به کارتون میاد، ‫چون اگه تاریک باشه بوی تعفنشون شمارو می کشونه طرفش. 166 00:15:09,057 --> 00:15:10,445 ‫وقتی به دومین سیم خاردار رسیدین... 167 00:15:10,482 --> 00:15:12,484 ‫... دنبال یه آلمانی مرده بگردین که تعظیم کرده. 168 00:15:12,509 --> 00:15:14,543 ‫دقیقا کنارش یه بریدگی باریک می بینی. 169 00:15:14,568 --> 00:15:17,371 ‫خط آلمانها تقریبا 140 متر بعد از اونـه. 170 00:15:17,410 --> 00:15:21,067 ‫مراقب گودال ها باشین. ‫گودال ها از آنچه که می بینید عمیق ترند. 171 00:15:21,092 --> 00:15:22,748 ‫بیوفتی توش، خدام درت نمیاره. 172 00:15:22,773 --> 00:15:25,328 ‫از این طرف. 173 00:15:25,914 --> 00:15:29,275 ‫بلند شو کیگُر. تخت خواب که نیست (جای نشستنه). 174 00:15:29,300 --> 00:15:31,443 ‫سنگر دیگه ای هست، قربان؟ ‫که از اونجا (حمله رو) شروع کنیم؟ 175 00:15:31,468 --> 00:15:35,158 ‫نه. سنگر جلوتر از خط مقدم چند هفته پیش نابود شده. ‫با این حالم پر از جسده. 176 00:15:35,183 --> 00:15:37,938 ‫بهترین شانستون اینه از اینجا حمله کنین. 177 00:15:40,816 --> 00:15:43,465 ‫اگه تیر خوردین، همون راهتونو بگیرین و برگردین. 178 00:15:43,490 --> 00:15:45,791 ‫ما تا شب نشده دنبالتون نمیاییم. 179 00:15:45,816 --> 00:15:49,601 ‫و اگه خر شانس بودین و رسیدین، منور بزنین. 180 00:15:49,626 --> 00:15:54,155 ‫- منورانداز نداریم، قربان. ‫- خب کیلگر، یکی براش گیر بیار! یجا بدرد بخور. 181 00:15:54,180 --> 00:15:55,384 ‫بله قربان. 182 00:15:57,183 --> 00:15:59,628 ‫امید دارم پروردگار با این روغن مقدس... ‫(در اصل براندی، نوعی مشروب) 183 00:15:59,653 --> 00:16:04,901 ‫... از سر هر تقصیر یا گناهی که مرتکب شدید بگذرد. 184 00:16:06,564 --> 00:16:09,166 ‫واقعا بیزار میشم اینارو (منور) از دست بدین. 185 00:16:09,191 --> 00:16:11,296 ‫پس وقتی بهت شلیک کردن، 186 00:16:11,352 --> 00:16:15,667 ‫میشه با احترام به طرف ما پرتشون کنین؟ ‫آدمای خوبی اینجا هستن (که میخوانش) 187 00:16:17,787 --> 00:16:18,794 ‫به سلامت. 188 00:16:26,838 --> 00:16:27,846 ‫مطمئنی؟ 189 00:16:29,332 --> 00:16:30,340 ‫آره. 190 00:16:36,578 --> 00:16:37,966 ‫اول بزرگترها. 191 00:18:25,632 --> 00:18:28,564 ‫حالت خوبه؟ 192 00:18:29,392 --> 00:18:31,867 ‫دنبال پوشش باش. 193 00:18:51,977 --> 00:18:54,303 ‫(اینم از) سنگر جلوتریه 194 00:20:20,943 --> 00:20:22,447 ‫تکون نخور. 195 00:20:31,183 --> 00:20:33,023 ‫از خودمون بودن. 196 00:20:34,310 --> 00:20:36,871 ‫ادامه بده. نصفه ی راهیم. 197 00:21:41,288 --> 00:21:44,102 ‫بین سیم خاردارا بازه. 198 00:22:41,333 --> 00:22:43,171 ‫اسکافیــ ... 199 00:23:06,251 --> 00:23:09,320 ‫اونجا! خط مقدم اونجاست. 200 00:23:34,213 --> 00:23:37,611 ‫خدایا. واقعا رفتن. 201 00:23:58,402 --> 00:24:00,610 ‫دستت چطوره؟ 202 00:24:00,987 --> 00:24:04,264 ‫رفت تو اون جنازه ی لعنتی آلمانی. 203 00:24:05,421 --> 00:24:09,158 ‫پانسمانش کن. ‫دوباره یه کف دستی دیگه میری. 204 00:24:10,647 --> 00:24:12,464 ‫با راست میزنم. 205 00:24:42,162 --> 00:24:44,057 ‫تازه رفتن. 206 00:25:07,274 --> 00:25:09,090 ‫بن بسته. 207 00:25:30,793 --> 00:25:32,670 ‫اینجام بسته اس. 208 00:25:32,992 --> 00:25:35,191 ‫ممکنه اینجا راه داشته باشه. 209 00:25:50,573 --> 00:25:52,097 ‫یا مسیح ... 210 00:26:00,222 --> 00:26:01,230 ‫اینجارو. 211 00:26:03,052 --> 00:26:04,061 ‫ (پناهگاه) گنده ایه. 212 00:26:07,285 --> 00:26:08,907 ‫همه اینارو ساختن. 213 00:26:55,503 --> 00:26:57,301 ‫راه خروج اینجاست. 214 00:26:57,326 --> 00:26:58,552 ‫اسکافیــ . 215 00:27:00,311 --> 00:27:01,758 ‫ اینو چی میگی؟ 216 00:27:06,077 --> 00:27:07,387 ‫لعنتی ... 217 00:27:10,578 --> 00:27:12,880 ‫حتی از موشهای ماهم فربه ترن. 218 00:27:19,383 --> 00:27:21,630 ‫فکر می کنی چی تو کیسه ها باشه؟ 219 00:27:22,373 --> 00:27:24,699 ‫از الان دیگه گرسنه نمی مونی. 220 00:27:30,663 --> 00:27:31,671 ‫نگاش کن. 221 00:27:32,000 --> 00:27:33,591 ‫ موش کوچولوی مارموز. 222 00:27:34,572 --> 00:27:37,347 ‫- بجاش میتونی اینو بخوری. ‫- چیه؟ 223 00:27:37,539 --> 00:27:39,143 ‫غذای سگ آلمانا. 224 00:27:40,980 --> 00:27:42,524 ‫توی جعبه های دیگه چی؟ 225 00:27:44,822 --> 00:27:45,831 ‫چی شده؟ 226 00:27:45,856 --> 00:27:46,933 ‫تله ی انفجاری. 227 00:27:47,871 --> 00:27:48,880 ‫تکون نخور. 228 00:27:50,045 --> 00:27:51,359 ‫کجاست؟ 229 00:27:53,686 --> 00:27:55,698 ‫از اینجا تا در کشیدنش. 230 00:27:58,396 --> 00:27:59,740 ‫اوه، یا مسیح... 231 00:27:59,765 --> 00:28:01,133 ‫نه ... نه! 232 00:28:18,799 --> 00:28:20,187 ‫اسکافیــ ؟! 233 00:28:24,252 --> 00:28:25,290 ‫اسکافیــ ! 234 00:28:27,986 --> 00:28:28,815 ‫اسکافیــ ! 235 00:28:36,996 --> 00:28:38,638 ‫اسکافیــ ! 236 00:28:41,881 --> 00:28:42,919 ‫اسکافیــ ! 237 00:28:43,719 --> 00:28:47,960 ‫اسکافیــ ! بیدار شو ! ‫بیدار شو! اسکافیــ ! 238 00:28:50,478 --> 00:28:52,843 ‫اسکافیــ ! اسکافیــ ! 239 00:28:54,329 --> 00:28:57,024 ‫سرپا وایسا! سرپا وایسا! 240 00:28:57,807 --> 00:28:59,841 ‫سرپا! سرپا! 241 00:29:02,635 --> 00:29:05,900 ‫زودباش! ‫سرپا وایسا! 242 00:29:09,269 --> 00:29:11,609 ‫همه چیز داره رو سرمون آوار میشه. 243 00:29:17,634 --> 00:29:20,077 ‫تـــو به مــــن بچسب! 244 00:29:33,151 --> 00:29:35,808 ‫باید ادامه بدیم. زودباش! 245 00:29:35,833 --> 00:29:39,336 ‫کور شدم. ‫نمی بینم! 246 00:29:39,359 --> 00:29:41,128 ‫وایسا! وایسا! 247 00:29:41,153 --> 00:29:42,595 ‫وایسا. 248 00:29:42,620 --> 00:29:44,392 ‫شَفته. 249 00:29:44,939 --> 00:29:48,712 ‫باید بپریم. زود باش! 250 00:29:51,429 --> 00:29:53,617 ‫قراره بپری! فقط بپر. 251 00:29:53,642 --> 00:29:56,901 ‫- نمی تـــو... نمی تونم ببینم! ‫- باید به من اعتماد کنی. 252 00:29:56,926 --> 00:29:58,777 ‫بپــــــــر! 253 00:30:04,680 --> 00:30:07,925 ‫ولم نکن! ولم نکنی! 254 00:30:10,944 --> 00:30:13,847 ‫روشنایی! به روشنایی رسیدیم! 255 00:30:24,237 --> 00:30:29,827 ‫وایسا... وایسا. فقط ... فقط بزار بشینم. 256 00:30:31,996 --> 00:30:34,244 ‫موش کثیف. 257 00:30:40,067 --> 00:30:43,177 ‫مراقب باش، ممکنه بازم تله مونده باشه. 258 00:30:51,445 --> 00:30:53,282 ‫یا مسیح. 259 00:31:03,289 --> 00:31:04,560 ‫خاک ... 260 00:31:04,911 --> 00:31:07,295 ‫خیلی خاک رفته چِشَم. 261 00:31:15,622 --> 00:31:18,769 ‫بیا. ‫مال منم بگیر. 262 00:31:25,000 --> 00:31:27,702 ‫ای کاش الان اون موشو می کشتم. 263 00:31:27,845 --> 00:31:31,002 ‫ای کاش توام چندتا احمق دیگه رو جا من می آوردی. 264 00:31:31,027 --> 00:31:34,211 ‫- چی؟ ‫- لعنتی آخه چرا منو انتخاب کردی؟ 265 00:31:34,928 --> 00:31:39,233 ‫- چمیدونستم تورو برا چی میخوان. ‫- نه، نمی دونستی. اصلا نمی دونی. 266 00:31:39,507 --> 00:31:40,836 ‫این مشکل توعـــه. 267 00:31:44,061 --> 00:31:45,546 ‫باشه خب، برگرد. 268 00:31:46,836 --> 00:31:50,745 ‫- کسی جلوتو نگرفته. اگه میخوای، یه راست برو خونه. ‫- نگو. 269 00:31:50,770 --> 00:31:51,957 ‫نگی دیگه. 270 00:31:53,801 --> 00:31:56,081 ‫ببین، چمیدونستم تورو برا چی میخوان. 271 00:31:56,532 --> 00:32:00,049 ‫فکر کردم می برنمون پشت سنگر، ‫یا دنبال غذا یا همچین چیزی. 272 00:32:01,151 --> 00:32:03,490 ‫فکر کردم قراره آسون باشه، 273 00:32:03,515 --> 00:32:04,701 ‫ خب؟ 274 00:32:05,992 --> 00:32:07,985 ‫اصلا فکر اینو نمی کردم. 275 00:32:14,864 --> 00:32:16,350 ‫پس میخوای برگردی؟ 276 00:32:20,375 --> 00:32:22,762 ‫فقط اون منور کوفتی رو بزن. 277 00:32:38,006 --> 00:32:40,763 ‫بره تو کیـــو نــ ... گروهبان. 278 00:32:55,326 --> 00:32:56,812 ‫میدونی کجاییم؟ 279 00:32:59,959 --> 00:33:02,312 ‫اِ کوسْت مستقمیاَ جنوب شرقیه. 280 00:33:03,973 --> 00:33:05,576 ‫اگه همینطور ادامه بدیم، 281 00:33:06,449 --> 00:33:07,458 ‫ می رسیم. 282 00:33:11,520 --> 00:33:12,664 ‫پس بیا. 283 00:33:37,831 --> 00:33:38,839 ‫اونو نگاه. 284 00:33:39,582 --> 00:33:41,419 ‫ اسلحه های خودشونم نابود کردن. 285 00:33:42,592 --> 00:33:44,997 ‫سنگراشونم اضافه کن. 286 00:33:45,939 --> 00:33:47,401 ‫چی میگی؟ 287 00:33:47,694 --> 00:33:51,720 ‫فکر کنم اونا میخواستن اون طرفی بریم ‫تا مارو دفن کنن. 288 00:33:59,426 --> 00:34:01,165 ‫موشای کثیف. 289 00:34:08,486 --> 00:34:12,395 ‫هی ‫داستان ویلکو رو شنیدی؟ 290 00:34:12,594 --> 00:34:15,180 ‫- چطور گوششو از دست داده؟ ‫- حسشو ندارم. 291 00:34:15,239 --> 00:34:18,188 ‫چشاتو از درختای بالای ‫اون لبه دور نکن. 292 00:34:21,078 --> 00:34:24,205 ‫ شرط می بندم بهت گفته ‫با شِرَپنل (نوعی گلوله ی انفجاری) زدنش. 293 00:34:25,222 --> 00:34:26,629 ‫چی بوده پس؟ 294 00:34:27,665 --> 00:34:28,673 ‫خب، 295 00:34:28,994 --> 00:34:31,396 ‫میدونی که دوست دخترش آرایشگره، آره؟ 296 00:34:31,768 --> 00:34:36,088 ‫و وقتی براش نامه می نوشت، ‫درباره ی نبود امکانات حموم غر می زد. 297 00:34:36,486 --> 00:34:38,988 ‫بوی اون گند و کثافت توی اَرِس یادته؟ 298 00:34:39,525 --> 00:34:40,532 ‫بگذریم، 299 00:34:40,947 --> 00:34:42,995 ‫یه روغن مویی براش فرستاد... 300 00:34:44,051 --> 00:34:47,433 ‫... که مثل شیره ی قند، خوشبو بود. 301 00:34:49,274 --> 00:34:50,423 ‫ویلکو هم 302 00:34:50,448 --> 00:34:52,065 ‫از عطرش خوشش می اومد 303 00:34:52,299 --> 00:34:55,447 ‫ولی نمیخواست بزارتش تو کوله اش ‫و اینو و اونور ببرتش، 304 00:34:55,607 --> 00:34:56,616 ‫پس 305 00:34:56,952 --> 00:34:59,727 ‫بیشترشو میریزه رو کله اش 306 00:34:59,752 --> 00:35:01,154 ‫ و میگیره میخوابه 307 00:35:01,179 --> 00:35:03,769 ‫بعدش نصف شب بلند میشه 308 00:35:03,988 --> 00:35:05,160 ‫و (می بینه) 309 00:35:05,433 --> 00:35:07,873 ‫یه موش نشسته رو شونه اش 310 00:35:07,904 --> 00:35:10,300 ‫و داره روغن رو سرشو لیس میزنه! 311 00:35:10,325 --> 00:35:11,812 ‫ویلکو هم میترسه و 312 00:35:11,837 --> 00:35:12,845 ‫از جاش می پره و 313 00:35:12,870 --> 00:35:13,940 ‫توی همون حال، 314 00:35:14,330 --> 00:35:17,217 ‫ موشه گوششو درسته می کَنه و 315 00:35:17,256 --> 00:35:19,307 ‫گوش به دهان میزنه به چاک. 316 00:35:19,510 --> 00:35:22,545 ‫اوه، های و هوی، داد و فریاد و 317 00:35:22,570 --> 00:35:23,891 ‫جیغ هایی که نمی زنه. 318 00:35:23,915 --> 00:35:25,139 ‫بهترین جاش اینجا بود 319 00:35:25,164 --> 00:35:29,041 ‫انقد از روغنه میزنه که نمی تونه سرشو بشوره. 320 00:35:29,066 --> 00:35:30,582 ‫مثل آهنربا بود. 321 00:35:30,607 --> 00:35:34,093 ‫موش ها مارو ول کردن ولی مثل کنه ‫به ویلکو چسبیده بودن، انقد که شیرین بود. 322 00:35:34,118 --> 00:35:35,517 ‫بدبخت عوضی. 323 00:35:42,420 --> 00:35:43,955 ‫دارن برمیگردن خونه. 324 00:35:44,525 --> 00:35:47,046 ‫ میخوام بدونم چی دیدن ... 325 00:35:48,484 --> 00:35:50,396 ‫مراقب اون رشته تپه ها باش. 326 00:35:55,056 --> 00:35:57,162 ‫خب، پس اون یه جورایی مدال توعه. 327 00:35:58,255 --> 00:35:59,398 ‫چی میگی؟ 328 00:36:00,339 --> 00:36:02,506 ‫"سرجوخه ی موقت، آقای بلیک به منظور نجات جان هم رزمش 329 00:36:02,531 --> 00:36:04,620 ‫در یک مرگ حتمی، شجاعت به خرج دادند" 330 00:36:04,949 --> 00:36:05,955 ‫و همین حرفای تکراری. 331 00:36:07,654 --> 00:36:08,961 ‫فقط حدس می زنی؟ 332 00:36:09,741 --> 00:36:10,885 ‫آره. 333 00:36:13,622 --> 00:36:15,766 ‫خب، خوب میشه. 334 00:36:15,791 --> 00:36:17,482 ‫از اونجایی که مال خودتو گم کردی. 335 00:36:17,507 --> 00:36:18,750 ‫نکردم. 336 00:36:20,322 --> 00:36:23,154 ‫- پس چی سرش آوردی؟ ‫- چه اهمیتی داره؟ 337 00:36:23,528 --> 00:36:24,738 ‫چه اهمیتی نداره؟ 338 00:36:26,824 --> 00:36:29,295 ‫(درقبال چیزی) با یه فرمانده فرانسوی تاخت زدم. 339 00:36:29,320 --> 00:36:32,585 ‫تاخت زدی؟ با چی؟ 340 00:36:32,792 --> 00:36:34,195 ‫یه بطری شراب. 341 00:36:35,054 --> 00:36:38,334 ‫- چرا اینکارو کردی؟ ‫- تشنه بودم. 342 00:36:40,007 --> 00:36:41,579 ‫عجب اشتباهی. 343 00:36:43,791 --> 00:36:48,373 ‫باید میبردیش خونه بدیش خانوادت. 344 00:36:50,459 --> 00:36:52,312 ‫آدمایی هستن که براش کشته شدن. 345 00:36:54,239 --> 00:36:58,977 ‫- اگر بهم مدال میدادن، میبردمش خونه، تو چرا نبردی؟ ‫- ببین یه تیکه حلبیــه! 346 00:36:59,002 --> 00:37:01,040 ‫تافته ی جدا بافته ات نمی کنه، 347 00:37:01,065 --> 00:37:03,423 ‫از بقیه متفاوتت نمی کنه. 348 00:37:04,052 --> 00:37:05,393 ‫چرا، می کنه. 349 00:37:06,307 --> 00:37:09,131 ‫و یه تیکه حلبی هم نیست. ‫نوار داره. 350 00:37:14,189 --> 00:37:15,904 ‫متنفر بودم برم خونه. 351 00:37:16,626 --> 00:37:17,969 ‫متنفر بودم. 352 00:37:19,825 --> 00:37:21,833 ‫میدونستم برم، برمیگردم. 353 00:37:22,302 --> 00:37:26,766 ‫مجبور بودم ترکشون کنم و میدونستن ‫ممکنه اصلا منو نبینن 354 00:37:56,895 --> 00:37:58,241 ‫پروردگارا، 355 00:38:00,824 --> 00:38:03,171 ‫همشونو قطع کردن. 356 00:38:07,049 --> 00:38:08,204 ‫گیلاسه. 357 00:38:12,061 --> 00:38:13,266 ‫لامبرته. 358 00:38:16,633 --> 00:38:18,259 ‫ممکنه دوک (مَلَس مزه) باشه، 359 00:38:18,533 --> 00:38:20,765 ‫وقتی میوه روش نیست، تشخصیش سختـه. 360 00:38:21,724 --> 00:38:23,507 ‫فرقشون چیه؟ 361 00:38:24,035 --> 00:38:26,523 ‫خب، همه فکر می کنن ‫فقط یک نوع گیلاس داریم. 362 00:38:26,855 --> 00:38:28,094 ‫ولی زیاد داریم 363 00:38:28,681 --> 00:38:33,081 ‫مثل گیلاس سیاه، ناپلئونی، قرمز مونمورنسی. ‫گیلاس ترش و شیرین ... 364 00:38:33,106 --> 00:38:34,726 ‫اینارو از کجا یادگرفتی؟ 365 00:38:35,097 --> 00:38:37,193 ‫مامانم پشت خونه باغ داشت. 366 00:38:37,760 --> 00:38:39,386 ‫چندتا درخت بیشتر نبود. 367 00:38:40,521 --> 00:38:43,107 ‫مثل اینه این موقع از سال برف اومده، 368 00:38:43,498 --> 00:38:45,221 ‫همه جا شکوفه است. 369 00:38:46,200 --> 00:38:47,884 ‫بعدش تو ماه مــه، 370 00:38:47,909 --> 00:38:49,587 ‫باید می چیدیمشون. 371 00:38:50,337 --> 00:38:51,703 ‫من و جو. 372 00:38:53,290 --> 00:38:54,698 ‫کل روز، وقتمون رو می گرفت. 373 00:38:55,619 --> 00:38:57,518 ‫خب، اینا الان سرما می برتشون؟ 374 00:38:57,988 --> 00:39:02,041 ‫اوه نه، ‫وقتی هسته شون مدتی زیر خاک بمونه رشد می کنن. 375 00:39:02,277 --> 00:39:04,560 ‫بعد می بینی بیشترم شدن. 376 00:39:09,866 --> 00:39:13,526 ‫- به نظر متروکه اس. ‫- امیدوارم. 377 00:39:13,801 --> 00:39:15,915 ‫باید مطمئن شیم. 378 00:39:48,163 --> 00:39:51,531 ‫من از جلو میرم، تو از پشت. 379 00:40:32,934 --> 00:40:36,961 ‫- هیچی؟ ‫- نه. 380 00:40:54,893 --> 00:40:57,806 ‫- غذا گیر آوردی؟ ‫- نه. 381 00:40:59,197 --> 00:41:01,391 ‫از اینجا خوشم نمیاد. 382 00:42:08,845 --> 00:42:12,155 ‫نقشه میگه از اون چند تپه رد شیم، 383 00:42:12,180 --> 00:42:15,052 ‫یه راست به اِ کوسْت رسیدیم. 384 00:42:15,561 --> 00:42:17,334 ‫خوبه. 385 00:43:01,615 --> 00:43:05,752 ‫- دوباره دوستامونن؟ ‫- به نظر میاد. 386 00:43:06,414 --> 00:43:09,239 ‫نبرد تن به تنــــه 387 00:43:09,465 --> 00:43:11,054 ‫کی داره میبره؟ 388 00:43:11,429 --> 00:43:15,948 ‫فکر کنم، ما. ‫دو به تکــه. 389 00:43:18,502 --> 00:43:20,637 ‫زدنش ... 390 00:43:46,635 --> 00:43:54,049 ‫خلبان آلمانی: پاهام! پاهام! کمکم کنید! کمکم کنید! 391 00:44:11,175 --> 00:44:19,217 ‫منو بفرستین بیمارستان نظامی، هم رزم. ‫لطفا. لطفا. آب. آب. 392 00:44:19,242 --> 00:44:23,754 ‫- باید از این فلاکت خلاصش کنیم. ‫- نه، برو براش آب بیار. آب می خواد. 393 00:44:23,777 --> 00:44:30,319 ‫- نگران نباش، نگران نباش. تکون نخور. تکون نخور... ‫- لطفا کمکم کنید. نمیخوام بمیرم. 394 00:44:37,414 --> 00:44:40,954 ‫نکن... نکن! 395 00:44:40,979 --> 00:44:43,408 ‫نه، نه، نه! 396 00:44:51,019 --> 00:44:54,753 ‫حروم زاده، حرومزاده لعنتی. 397 00:44:56,841 --> 00:45:01,384 ‫اوه، خدایا نه. اوه، خدایا نه. 398 00:45:02,037 --> 00:45:07,519 ‫- یا مسیح. یا مسیح، نه. ‫- باید جلوی خونریزی رو بگیریم. 399 00:45:07,884 --> 00:45:14,359 ‫- بس کن. بس کن. ‫- نگران نباش، حالت خوب میشه. میخوایم بلند شیم. 400 00:45:14,384 --> 00:45:16,697 ‫آره. آره. 401 00:45:18,889 --> 00:45:22,467 ‫نه! نمیتونم. نمیتونم. 402 00:45:23,354 --> 00:45:26,722 ‫- باید ببرمت بهداری سنگر. ‫- نمی تونم. 403 00:45:26,747 --> 00:45:29,489 ‫- کولت می کنم. زیاد دور نیست. ‫- فقط یه دکتر بیار اینجا. 404 00:45:29,515 --> 00:45:31,839 ‫نمیتونم، باید باهم باشیم. 405 00:45:32,542 --> 00:45:36,050 ‫قراره بلند شیم. قراره بلند شیم. 406 00:45:41,446 --> 00:45:45,632 ‫بس کن، لطفا! بس کن! 407 00:45:45,655 --> 00:45:47,217 ‫بزارم زمین! بزارم زمین، 408 00:45:47,242 --> 00:45:50,480 ‫حرومی، لطفا! بزارم زمین! 409 00:46:00,818 --> 00:46:04,212 ‫- باید سعی کنی راه بری. ‫- بزار بشینیم... 410 00:46:04,237 --> 00:46:05,961 ‫- بزار بشینم. ‫- نمیتونیم. 411 00:46:05,986 --> 00:46:07,631 ‫باید گردان دوم رو پیدا کنیم. یادت نیست؟ 412 00:46:07,657 --> 00:46:09,842 ‫برادرت. همین الان باید بریم... 413 00:46:09,867 --> 00:46:12,383 ‫میتونی خودت بدون من (جستجو رو) شروع کنی. ‫خودمو میرسونم. 414 00:46:12,408 --> 00:46:16,456 ‫نمیتونی اینجا بمونی. باید راه بیوفتیم، باشه؟ 415 00:46:16,481 --> 00:46:17,918 ‫ باید راه بیوفتیم. 416 00:46:17,943 --> 00:46:21,964 ‫زودباش. زودباش. 417 00:46:21,989 --> 00:46:25,123 ‫همینه. زودباش، زودباش... 418 00:46:31,468 --> 00:46:35,148 ‫برادرت. باید بریم دنبال برادرت. 419 00:46:37,019 --> 00:46:42,745 ‫قیافه شو میبینی. شبیه منه... 420 00:46:42,911 --> 00:46:45,070 ‫ یکم بزرگتر. 421 00:46:57,601 --> 00:47:00,570 ‫اونا چیه؟ 422 00:47:01,178 --> 00:47:03,449 ‫ بمبارانمون کردن؟ 423 00:47:04,126 --> 00:47:08,411 ‫چوبه، آتیش گرفته. طویله داره تو آتیش میسوزه. 424 00:47:11,908 --> 00:47:16,764 ‫تیر خوردم... چطوری؟ 425 00:47:18,147 --> 00:47:19,843 ‫چاقو خوردی. 426 00:47:24,386 --> 00:47:27,113 ‫دارم می میرم؟ 427 00:47:35,116 --> 00:47:40,538 ‫آره، فکر میکنم داری می میری. 428 00:47:56,932 --> 00:48:00,361 ‫- این؟ ‫- داخلش... 429 00:48:22,465 --> 00:48:25,793 ‫از طرف خودم برای مامانم نامه می نویسی؟ 430 00:48:26,945 --> 00:48:28,422 ‫آره. 431 00:48:30,564 --> 00:48:33,392 ‫بهش بگو نترسیدم. 432 00:48:36,020 --> 00:48:38,148 ‫دیگه؟ 433 00:48:39,950 --> 00:48:41,859 ‫دوستش دارم... 434 00:48:43,655 --> 00:48:45,808 ‫ای کاش مــــ... 435 00:48:47,426 --> 00:48:49,637 ‫ای کاش... 436 00:48:53,942 --> 00:48:57,397 ‫باهام حرف بزن. 437 00:49:00,190 --> 00:49:02,198 ‫بهم بگو راهو بلدی. 438 00:49:05,407 --> 00:49:07,675 ‫راهو بلدم. 439 00:49:08,799 --> 00:49:12,125 ‫مستقیم میرم سمت جنوب شرق تا به اِ کوسْت برسم. 440 00:49:12,150 --> 00:49:13,951 ‫از شهر که رد شدم 441 00:49:13,976 --> 00:49:17,760 ‫به سمت شرق میرم تا به جنگل کُوازیل برسم. 442 00:49:17,810 --> 00:49:19,950 ‫اون موقع که تاریک میشه. 443 00:49:19,975 --> 00:49:22,142 ‫مشکلی نداره... 444 00:49:22,506 --> 00:49:24,620 ‫گردان دوم رو پیدا می کنم، 445 00:49:24,645 --> 00:49:26,706 ‫پیام رو بهشون میرسونم 446 00:49:26,731 --> 00:49:29,120 ‫و بعدش برادرت رو پیدا می کنم. 447 00:49:29,194 --> 00:49:32,328 ‫شبیه تو، یکم بزرگتر... 448 00:51:35,588 --> 00:51:37,362 ‫حالت خوبه، رفیق؟ 449 00:51:38,457 --> 00:51:40,831 ‫نگران نباش، همه چیز خوبه. 450 00:51:40,856 --> 00:51:42,631 ‫زودباش، کمکش کن. 451 00:51:52,141 --> 00:51:55,624 ‫یا مسیح، چی سرش اومده؟ 452 00:51:55,959 --> 00:51:59,507 ‫- هواپیما بود؟ دودش رو دیدیم. ‫- آره. 453 00:52:17,152 --> 00:52:18,966 ‫برین وسایلشو بیارین. 454 00:52:19,079 --> 00:52:21,819 ‫سرجوخه پَری: قربان. ‫سرجوخه آتکینز: بله، قربان. 455 00:52:24,339 --> 00:52:25,617 ‫دوستت بود؟ 456 00:52:28,616 --> 00:52:30,730 ‫اینجا چیکار می کنی؟ 457 00:52:31,225 --> 00:52:33,886 ‫یک پیام فوری برای گردان دوم دوِن شایِر دارم. 458 00:52:33,911 --> 00:52:36,467 ‫دستور دارم حمله ی فردا صبحشون رو متوقف کنم. 459 00:52:36,492 --> 00:52:40,171 ‫- کجا مستقر شدن؟ ‫- همین بعد از اِ کوسْت. 460 00:52:40,666 --> 00:52:42,149 ‫همراهم بیا. 461 00:52:48,566 --> 00:52:51,253 ‫بیا، سرجوخه. این یک دستوره. 462 00:52:51,278 --> 00:52:54,330 ‫ما داریم از اِ کوسْت رد می شیم. تا جایی می رسونیمت. 463 00:52:56,207 --> 00:52:57,381 ‫قربان. 464 00:53:22,312 --> 00:53:24,269 ‫سرهنگ تمام کولینز: اوه، زودباش سرگروهبان. 465 00:53:24,294 --> 00:53:26,799 ‫افراد بیشتری رو برای ته کنده بزار. 466 00:53:26,824 --> 00:53:29,329 ‫تنه اش! اونجاش سنگین تره. 467 00:53:29,589 --> 00:53:31,129 ‫ممکنه خودتو (تو کامیون) جا کنی. 468 00:53:31,154 --> 00:53:36,606 ‫نه. قرار نیست که بلندش کنین. ‫نوکشو بچرخونین به چپ. 469 00:53:36,631 --> 00:53:39,997 ‫یا مسیح. از کاه کوه میسازن، درسته؟ 470 00:53:40,022 --> 00:53:43,075 ‫- حداقل یذره وقت بزارن بکشنش عقب. حرومزاده ها. ‫- قربان 471 00:53:43,962 --> 00:53:46,148 ‫- تو از افراد من نیستی. ‫- نه، قربان. 472 00:53:46,204 --> 00:53:48,813 ‫اون پیامی فوری داره که به گردان دوم ‫دوِن شایِر برسونه، قربان. 473 00:53:48,838 --> 00:53:50,925 ‫- میتونی ازش رد شی؟ ‫- نه، قربان. 474 00:53:50,950 --> 00:53:53,873 ‫اوه، محض رضای خدا. ‫فقط حرکتش بدین. 475 00:53:54,208 --> 00:53:57,797 ‫جاخالی توی کامیون مصدومان هست، قربان. ‫اون دستور داره 476 00:53:57,822 --> 00:54:02,283 ‫باشه، باشه، خیلی خوب. زودباش دیگه. ‫از اون کنارش رد کن. 477 00:54:05,804 --> 00:54:07,839 ‫چطوری اینجا رسیدین، قربان؟ 478 00:54:08,170 --> 00:54:11,856 ‫از منطقه ی بی طرف رد شدیم، ‫به دور از باپُوم (بخشی در شمال فرانسه). 479 00:54:11,881 --> 00:54:13,969 ‫کل شب طول کشید. 480 00:54:13,994 --> 00:54:18,443 ‫یکدفعه توی راه، با چندتا از آلمانا که از یگانشون ‫دور شدن برخوردیم. موی دماغ بودند. 481 00:54:18,468 --> 00:54:21,715 ‫- قراره سمت خط جدید حرکت کنین؟ ‫- همین قصد رو داریم. 482 00:54:21,740 --> 00:54:26,984 ‫هنگ سلطنتی نیوفُوندلند به جلو پیشروی کردن ‫و نیرو لازم دارن. 483 00:54:27,154 --> 00:54:29,775 ‫بابت (مرگ) دوستت متاسفم. 484 00:54:30,230 --> 00:54:33,662 ‫میشه یه چیزی بهت بگم که احتمالا میدونی؟ 485 00:54:35,212 --> 00:54:40,052 ‫- انقد راجع بهش (مرگ بلیک) فکر نکن. ‫- بله، قربان. 486 00:54:40,077 --> 00:54:41,460 ‫بپر بالا. 487 00:54:43,471 --> 00:54:46,014 ‫یکم بهش جا بدین... 488 00:54:46,943 --> 00:54:49,860 ‫زودباشین، جا بدین! 489 00:55:04,744 --> 00:55:07,683 ‫سرباز کوک: خیلی خب، دوباره شروع شد بچه ها. 490 00:55:09,951 --> 00:55:15,308 ‫سرباز روسی: به اتوبوس آدمای مست و پاتیل ‫خوش اومدید که خدا می دونه کدوم گوری میره. 491 00:55:16,603 --> 00:55:18,482 ‫اون سگه مرده؟ 492 00:55:19,864 --> 00:55:22,708 ‫- سرباز باتلِر: سیگار داری؟ ‫- آره، بیا. 493 00:55:38,072 --> 00:55:41,985 ‫- باتلر ... هوی. بقیه داستانو بگو. ‫- اوه، آره. 494 00:55:42,010 --> 00:55:45,141 ‫درسته. خب. وفتی از قطار پیاده شدیم، 495 00:55:45,166 --> 00:55:49,263 ‫بیفوی اومد پیشمون و یدفعه بهمون حرف زد: 496 00:55:49,288 --> 00:55:53,463 ‫"سرجوخه ی موقت! کسی اگه هرکاری ام بکنه، ‫هرگز به خودش اجازه نمی ده از استانداردهاش خارج شه!" 497 00:55:53,488 --> 00:55:55,624 ‫بعدش اسکات از مستراح صحرایی اومد بیرون و 498 00:55:55,649 --> 00:55:58,497 ‫دستشو با پشت ژاکت بیفوی پاک کرد. 499 00:55:58,522 --> 00:56:00,428 ‫کلا پشتشو گه گرفت. 500 00:56:00,453 --> 00:56:03,959 ‫- الان ادای بیفوی رو درآوردی؟ ‫- اوه، گمشو. بهتر از این نمیتونی. 501 00:56:04,747 --> 00:56:09,394 ‫آقایون! قنداق تفنگ هاتون باعث شرمساری ‫تمام نیروهای اعزامیه. 502 00:56:09,419 --> 00:56:12,550 ‫سِپوی جوندالار (هندیــه): هردوتون باهم افتضاح بودین. 503 00:56:12,575 --> 00:56:14,768 ‫تو چی میدونی، به زور انگلیسی حرف میزنی. 504 00:56:14,793 --> 00:56:18,237 ‫- اون از تو بهتر میفهمه، کوک. ‫- باشه خوب جوندالار، امتحان کن، ببینم چیکار می کنی! 505 00:56:18,262 --> 00:56:20,350 ‫ببینیم چیکار میکنی جانی! 506 00:56:20,938 --> 00:56:24,862 ‫روسی! هرگز توی این 200 سال در مقام سرباز، 507 00:56:25,068 --> 00:56:28,932 ‫عذر بدتر از گناه برای چاه مستراحی مثل این نشنیدم. 508 00:56:28,957 --> 00:56:31,489 ‫افتضاح بود. آشغال به تمام معنا! 509 00:56:31,514 --> 00:56:36,528 ‫- هوی! میتونستی یه نگاه بهتر بهش داشته باشی. ‫- توام میتونستی بهتر بگی. 510 00:56:40,305 --> 00:56:42,469 ‫جایی تشریف میبری؟ 511 00:56:43,382 --> 00:56:47,999 ‫- اوه، نه... ‫- احمق باید بره تعلیم رانندگی. 512 00:57:02,861 --> 00:57:05,703 ‫- باید دنده عقب بگیره. ‫- آره. 513 00:57:06,235 --> 00:57:08,131 ‫سعی کن دنده عقب بری. 514 00:57:08,541 --> 00:57:09,957 ‫دنده عقب. 515 00:57:17,129 --> 00:57:19,737 ‫نه. وایسا. وایسا! 516 00:57:19,762 --> 00:57:22,416 ‫همتون باید از کامیون بیایین بیرون. 517 00:57:22,441 --> 00:57:24,616 ‫همتون بیرون! 518 00:57:24,678 --> 00:57:29,656 ‫- زودباشین! ‫- باشه، باشه. زود جوش نیار. 519 00:57:29,695 --> 00:57:34,293 ‫خیلی خوب. یک. دو. سه. 520 00:57:41,242 --> 00:57:44,424 ‫- یکم چوب میخواییم بزاریم زیر چرخ هاش. ‫- نه! وقت نداریم. 521 00:57:44,449 --> 00:57:48,102 ‫هممون باید هل بدیم! ‫زودباشین! زودباشین! 522 00:57:48,979 --> 00:57:51,576 ‫زود باشیـــــن! 523 00:57:54,650 --> 00:57:58,248 ‫لطفا. همین الان باید برم! لطفا. 524 00:57:59,664 --> 00:58:02,394 ‫باشه، زودباشین پسرا! زودباشین. 525 00:58:02,419 --> 00:58:03,436 ‫زود باشین، پسرا! 526 00:58:03,461 --> 00:58:07,060 ‫یک. دو. سه! 527 00:58:11,050 --> 00:58:14,386 ‫آــــــــخ! 528 00:58:17,202 --> 00:58:19,548 ‫زودباشین پسرا! هل آخره! 529 00:58:19,573 --> 00:58:23,077 ‫آره! یک. دو. سه! 530 00:58:34,861 --> 00:58:39,176 ‫برین. برین سوار شین. برین. 531 00:58:39,750 --> 00:58:41,627 ‫حالت خوبه؟ 532 00:58:41,652 --> 00:58:47,727 ‫- اینجارو، شوفر، واسه تنوع هم شده تو جاده رانندگی کن! ‫- راننده: اوه، گمشو. 533 00:59:06,096 --> 00:59:08,543 ‫خب، کجا داری میری؟ 534 00:59:09,023 --> 00:59:12,674 ‫باید برسم به گردان دوم دوِن شایِر. همین اِ کوسْتــه. 535 00:59:12,963 --> 00:59:13,973 ‫چرا؟ 536 00:59:15,211 --> 00:59:18,644 ‫صبح زود حمله می کنن. ‫دستور توقف حمله شون رو دارم. 537 00:59:18,669 --> 00:59:23,050 ‫- چرا؟ ‫- دارن تو تله میوفتن. 538 00:59:23,075 --> 00:59:26,935 ‫- چند نفرن؟ ‫- هزار و ششصد. 539 00:59:28,133 --> 00:59:30,134 ‫یا مسیح. 540 00:59:31,557 --> 00:59:34,177 ‫چرا تنهایی فرستادنت؟ 541 00:59:35,094 --> 00:59:37,992 ‫تنها نبودم. دونفر بودیم. 542 00:59:39,234 --> 00:59:42,802 ‫- پس مسئولیتش افتاده گردنت. ‫- آره. 543 00:59:43,479 --> 00:59:45,376 ‫اصلا از پسش برنمیایی. 544 00:59:49,363 --> 00:59:51,810 ‫چرا که نه. 545 00:59:57,952 --> 00:59:59,994 ‫ممنون. 546 01:00:01,426 --> 01:00:03,234 ‫نگاه کنین. 547 01:00:03,677 --> 01:00:05,632 ‫لعنتی رو نگاه کنین... 548 01:00:06,309 --> 01:00:08,448 ‫سه سال توی این خاک جنگیدیم. 549 01:00:09,048 --> 01:00:12,071 ‫باید میزاشتیمش برای اون حرومزاده ها. 550 01:00:12,096 --> 01:00:14,178 ‫منظورم اینه، کی گاوهارو به تیربار می بنده؟ 551 01:00:14,203 --> 01:00:16,338 ‫سرباز مالکی: آلمانها با تیرهای اضافی. 552 01:00:16,363 --> 01:00:18,484 ‫حرومزاده ها. 553 01:00:18,704 --> 01:00:22,623 ‫زیرکانه بود. اونا می دونن اگه بهشون تیرم نزنی، 554 01:00:23,074 --> 01:00:24,786 ‫ می خوریشون. 555 01:00:24,943 --> 01:00:28,880 ‫- هنوزم حرومزاده ان. ‫- آره، حتی کشورمونم نیست. 556 01:00:28,905 --> 01:00:34,618 ‫- حدس میزنی چند وقته رفتن؟ ‫- چرا؟ نگران شدی ببینیمشون؟ 557 01:00:34,665 --> 01:00:37,732 ‫آره، درسته. توی این شرایط دنبال مجعزه باش. 558 01:00:37,757 --> 01:00:41,753 ‫- احتمالا همین جاها یه گوشه ای کمین کردن. ‫- گمشو، کمین نکردن. 559 01:00:42,057 --> 01:00:46,019 ‫چرا تسلیم نمیشن؟ ها؟ 560 01:00:46,090 --> 01:00:50,271 ‫- چرا تسلیم نمیشن؟ ها؟ نمیخوان برن خونه؟ ‫- اونا از زنها و مادراشون متنفرن... 561 01:00:50,296 --> 01:00:52,869 ‫و آلمان به ضرس قاطع گوه دونیه. 562 01:00:53,491 --> 01:00:57,415 ‫دارن عقب نشینی می کنن... کیلومترها عبقتر. 563 01:00:57,440 --> 01:01:01,560 ‫- حداقلش اونا دارن تسلیم میشن. ‫- نه، نمیشن. 564 01:01:05,113 --> 01:01:09,616 ‫- اوه، لعنتی. الان چی شد؟ ‫- دوباره درخت نباشه. 565 01:01:09,641 --> 01:01:12,651 ‫- پل ریخته. ‫- خجالت آوره. 566 01:01:12,676 --> 01:01:16,421 ‫به نظر میاد اینجا ازتون جدا میشم. موفق باشید. 567 01:01:16,446 --> 01:01:19,811 ‫یکم از اون موفقیت رو واسه خودت نگه دار، رفیق. ‫فکر کنم لازمت بشه. 568 01:01:19,836 --> 01:01:21,921 ‫- موفق باشی، رفیق. ‫- موفق باشی. 569 01:01:21,959 --> 01:01:23,602 ‫خراب نکنی. 570 01:01:23,838 --> 01:01:25,831 ‫امیدوارم برسی اونجا. 571 01:01:26,638 --> 01:01:28,360 ‫ممنونم. 572 01:01:31,541 --> 01:01:35,057 ‫تا پل بعدی تقریبا 10 کیلومتر فاصله است. ‫باید تغییر مسیر بدیم. 573 01:01:35,082 --> 01:01:38,163 ‫نمیتونم، قربان. اونقدر وقت ندارم. 574 01:01:38,188 --> 01:01:39,910 ‫البته. 575 01:01:41,351 --> 01:01:45,688 ‫- موفق باشی. ‫- ممنونم، قربان. 576 01:01:48,183 --> 01:01:49,397 ‫سرجوخه. 577 01:01:50,394 --> 01:01:54,331 ‫اگر به هر طریقی به سرهنگ مک کِنزی رسیدی، 578 01:01:54,356 --> 01:01:56,488 ‫مطمئن شو شاهدی بینتون باشه. 579 01:01:57,192 --> 01:02:00,665 ‫- دستور مستقیمه، قربان. ‫- میدونم. 580 01:02:00,842 --> 01:02:04,091 ‫ولی بعضی ها فقط درگیری رو میخوان. 581 01:02:05,627 --> 01:02:07,173 ‫ممنون، قربان. 582 01:02:11,530 --> 01:02:13,064 ‫راننده! 583 01:02:13,253 --> 01:02:14,525 ‫حرکت کن. 584 01:12:47,142 --> 01:12:48,883 ‫هیچی اینجا نیست. 585 01:12:48,908 --> 01:12:52,193 ‫هیچی برای تو نداریم. لطفا. 586 01:12:52,429 --> 01:12:56,443 ‫خیلی خب. ‫انگلیسی. آلمانی نه. 587 01:12:56,468 --> 01:12:59,859 ‫دوست... من دوستم. 588 01:13:03,111 --> 01:13:07,861 ‫اینجا، این شهر. اِ کوسْتــه؟ 589 01:13:08,096 --> 01:13:10,685 ‫- اینجا اِ کوسْتــه؟ ‫- آره. 590 01:13:12,841 --> 01:13:16,073 ‫بقیه کجان؟ 591 01:13:17,195 --> 01:13:21,836 ‫بقیه؟ نه. فقط منم. 592 01:13:23,294 --> 01:13:25,731 ‫فقط. خودم. 593 01:13:27,673 --> 01:13:30,229 ‫میخوام برم جایی... 594 01:13:30,620 --> 01:13:34,844 ‫میخوام جنگلی که توی جنوب شرقیــه رو پیدا کنم 595 01:13:35,887 --> 01:13:40,004 ‫درخت... درخت ها؟ 596 01:13:41,517 --> 01:13:44,204 ‫- کروزت؟ ‫- کُوازیل؟ 597 01:13:44,253 --> 01:13:45,964 ‫آره. 598 01:13:47,110 --> 01:13:48,597 ‫رودخونه. 599 01:13:49,666 --> 01:13:53,499 ‫- رودخونه؟ ‫- رودخونه. اونجا. 600 01:13:54,541 --> 01:13:57,045 ‫درخت ها. کُوازیل. 601 01:14:10,628 --> 01:14:14,798 ‫بشین. ‫بشین. آقا. 602 01:15:29,856 --> 01:15:32,324 ‫ممنونم. 603 01:15:56,387 --> 01:15:57,743 ‫ناناز منه. 604 01:15:59,052 --> 01:16:00,506 ‫دختره؟ 605 01:16:01,080 --> 01:16:02,089 ‫آره. 606 01:16:04,220 --> 01:16:05,589 ‫دختره. 607 01:16:18,464 --> 01:16:20,111 ‫اسمش چیه؟ 608 01:16:20,482 --> 01:16:22,536 ‫نمیدونم. 609 01:16:24,607 --> 01:16:26,603 ‫مامانش کیه؟ 610 01:16:30,428 --> 01:16:32,469 ‫نمیدونم. 611 01:16:35,160 --> 01:16:36,978 ‫من غذا دارم. 612 01:16:37,921 --> 01:16:39,116 ‫بیا. 613 01:16:42,555 --> 01:16:44,356 ‫اینارو دارم 614 01:16:45,551 --> 01:16:48,476 ‫اینا برای تو. میتونی همشو ببری 615 01:16:48,501 --> 01:16:51,929 ‫برای خودت و بچـــه. ‫بیا. 616 01:16:55,659 --> 01:17:00,576 ‫نمیتونه اونو بخوره. شیر میخواد. 617 01:17:01,789 --> 01:17:03,452 ‫شیر. 618 01:17:23,280 --> 01:17:25,168 ‫مرسی. 619 01:17:32,945 --> 01:17:34,918 ‫خواهش می کنم. 620 01:17:36,117 --> 01:17:38,360 ‫خواهش می کنم. 621 01:17:39,402 --> 01:17:40,915 ‫بچه داری؟ 622 01:17:42,044 --> 01:17:43,156 ‫بچه؟ 623 01:17:43,545 --> 01:17:44,928 ‫تو؟ 624 01:17:45,297 --> 01:17:48,604 ‫هیــــس... نگران نباش... 625 01:17:52,871 --> 01:17:54,862 ‫دوست داره. 626 01:17:55,451 --> 01:17:59,555 ‫ ادامه بده... حرف بزن. 627 01:18:03,119 --> 01:18:05,551 ‫اونها (جامبلی ها) با الک دل به دریا زدن، اینکارم کردن، 628 01:18:06,644 --> 01:18:09,618 ‫با الک دل به دریا زدن: 629 01:18:10,061 --> 01:18:13,529 ‫خلاف حرفای دوستاشونم که میتونستن بگن، 630 01:18:13,828 --> 01:18:16,942 ‫توی سحرگاه زمستون، در روزی طوفانی، 631 01:18:17,562 --> 01:18:20,254 ‫با الک دل به دریا زدن. 632 01:18:20,734 --> 01:18:23,982 ‫تک و توک، تک و توک 633 01:18:24,007 --> 01:18:27,579 ‫سرزمین هایی است جامبلی ها زندگی می کنند. 634 01:18:27,604 --> 01:18:32,872 ‫سرهاشون سبز هست و دست ها آبی، 635 01:18:33,836 --> 01:18:37,553 ‫و با الک دل به دریا زدن. 636 01:19:07,559 --> 01:19:12,605 ‫صبحـــــه. سربازهای آلمانی می بیننت. 637 01:19:16,452 --> 01:19:18,501 ‫روشن میشه. 638 01:19:18,963 --> 01:19:21,007 ‫باید صبر کنی. 639 01:19:22,991 --> 01:19:26,995 ‫وایسا. وایسا. لطفا. 640 01:19:27,020 --> 01:19:28,937 ‫باید برم. 641 01:19:38,797 --> 01:19:41,244 ‫ببخشید. 642 01:21:12,241 --> 01:21:14,276 ‫سرباز بامز: انگلیسی! 643 01:21:28,354 --> 01:21:31,053 ‫سرباز مولر: بامر لعنتی... اشتباه کردیم. 644 01:21:31,431 --> 01:21:34,194 ‫باید امشب برگردیم، 645 01:21:34,605 --> 01:21:37,531 ‫شاید کسی متوجه نشه ما رفتیم. 646 01:21:39,799 --> 01:21:41,635 ‫برندی کجاست؟ 647 01:21:42,537 --> 01:21:48,220 ‫لعنتی گوه، ‫بهتره که باخودت نبرده باشیش. 648 01:21:50,045 --> 01:21:56,744 ‫بامر. این ... کجاســــ؟ بامر؟ 649 01:21:58,700 --> 01:22:01,750 ‫بامر؟ 650 01:22:05,817 --> 01:22:13,586 ‫بامر! ‫انگلیسی! انگلیسی! 651 01:28:53,208 --> 01:29:00,529 شعر بینوا غریبه ی مسافر 652 01:29:07,717 --> 01:29:12,592 ‫"من آن بینوا غریبه ی مسافرم 653 01:29:12,932 --> 01:29:20,153 ‫مادامی که در این دنیای اندوه بار مسافرت می کنم 654 01:29:21,040 --> 01:29:28,078 ‫هنوز بیماری، رنج یا خطری ... 655 01:29:28,391 --> 01:29:35,471 ‫... در آن دنیای نورانی که میروم نیست. 656 01:29:36,436 --> 01:29:43,971 ‫میروم آنجا پدر را ببینم 657 01:29:44,153 --> 01:29:51,400 ‫و ببینم تمام عزیزانم که رفته اند. 658 01:29:51,713 --> 01:30:00,472 ‫فقط به آن سوی اردن می روم، 659 01:30:00,968 --> 01:30:08,346 ‫فقط به خانه می روم. 660 01:30:09,274 --> 01:30:17,251 ‫می دانم ابرهای سیاه به دورم جمع می شوند، 661 01:30:17,930 --> 01:30:25,333 ‫می دانم راهم ناهموار است و پر سراشیب، 662 01:30:26,048 --> 01:30:33,415 ‫اما زمین های زرین جلوی روی 663 01:30:34,649 --> 01:30:42,363 ‫جایی که پروردگار پس می دهد باید همواره خوابید. 664 01:30:43,093 --> 01:30:51,410 ‫میروم آنجا مادرم را ببینم 665 01:30:52,349 --> 01:31:00,457 ‫و ببینم تمام عزیزانم که رفته اند. 666 01:31:00,535 --> 01:31:07,782 ‫فقط به آن سوی اردن می روم، 667 01:31:08,474 --> 01:31:15,967 ‫فقط به خانه می روم. 668 01:31:16,844 --> 01:31:24,205 ‫من آن بینوا غریبه ی مسافرم 669 01:31:24,804 --> 01:31:32,939 ‫مادامی که در این دنیای اندوه بار مسافرت می کنم 670 01:31:32,964 --> 01:31:40,422 ‫هنوز بیماری، رنج یا خطری... 671 01:31:40,944 --> 01:31:47,851 ‫... در آن دنیای نورانی که میروم نیست. 672 01:31:48,329 --> 01:31:55,411 ‫میروم آنجا پدر را ببینم. 673 01:31:56,077 --> 01:32:04,093 ‫میروم آنجا دگر پرسه نزنم. 674 01:32:04,300 --> 01:32:11,889 ‫فقط به آن سوی اردن می روم، 675 01:32:11,914 --> 01:32:19,892 ‫فقط به خانه می روم.” 676 01:32:24,950 --> 01:32:27,368 ‫گردان دلتا! حرکت کنین! 677 01:32:27,427 --> 01:32:29,928 ‫حالت خوبه رفیق؟ 678 01:32:30,154 --> 01:32:33,344 ‫- از کدوم گردانی؟ ‫- احتمالا ترسیده. 679 01:32:33,369 --> 01:32:36,239 ‫- خب اونا از ما نیست. ‫- مثل موش آب کشیده شده. 680 01:32:36,264 --> 01:32:41,325 ‫- بیخیال، فقط برش داریم با خودمون ببریم. ‫- باید هنگ دوِن شایِر رو پیدا کنم. 681 01:32:41,350 --> 01:32:43,695 ‫- چی میگه؟ ‫- چیه رفیق؟ 682 01:32:43,720 --> 01:32:51,715 ‫- دوِن شایِر. باید هنگ دوِن شایِره رو پیدا کنم. ‫- ما دوِن شایِریم. 683 01:32:54,659 --> 01:32:58,355 ‫- شما دوِن شایِرین؟ ‫- آره، سرجوخه. 684 01:32:59,319 --> 01:33:02,447 ‫- چرا نرفتین اونور؟ ‫- ما موج دومیم. 685 01:33:02,472 --> 01:33:05,677 ‫- همه مون رو یکدفعه نمی فرستن. ‫- ما گردان دلتا هستیم، 686 01:33:05,702 --> 01:33:08,935 ‫تمام شب سنگر کندیم. ما آخر می ریم. ‫ 687 01:33:10,296 --> 01:33:13,346 ‫- حالت خوبه؟ ‫- مک کِنزی. 688 01:33:13,371 --> 01:33:17,016 ‫- سرهنگ مک کِنزی کجاست؟ ‫- اون خط پایینیه. 689 01:33:17,041 --> 01:33:20,747 ‫- کدوم طرف؟ ‫- این طرفی. الان به اون طرفی میریم. 690 01:33:20,772 --> 01:33:23,900 ‫هوی! آروم باش رفیق! کجا داری میری؟ 691 01:33:44,260 --> 01:33:46,930 ‫برین کنار! 692 01:33:48,849 --> 01:33:51,482 ‫بزارید رد شم ‫ 693 01:33:54,663 --> 01:33:57,514 ‫برین! بزارید رد شم! 694 01:34:02,562 --> 01:34:07,072 ‫- افسر فرماندتون کجاست؟ ‫- توی محوطه ی انتظاره. 695 01:34:12,625 --> 01:34:16,458 ‫گروهان براوو، آماده ی حمله! ‫حالا بگوش باشید، خوب به گوش باشید! 696 01:34:16,483 --> 01:34:18,960 ‫با اشاره اول، گردان آلفا پیشروی کنه! 697 01:34:18,985 --> 01:34:22,755 ‫- گردان براوو سپس به خط مقدم حرکت کنه. ‫- قربان، پیام از طرف ژنرال ارین مور دارم! 698 01:34:22,780 --> 01:34:25,205 ‫- تو کدوم خری هستی؟ ‫- حمله متوفق شده. 699 01:34:25,230 --> 01:34:28,734 ‫- ژنرال ارین مور حمله رو متوقف کرده. ‫- چرت و پرته، سرباز. 700 01:34:28,759 --> 01:34:31,098 ‫- ما داریم میریم اونطرف. ما از اونا قوی تریم. ‫- اینطور نیست! 701 01:34:31,123 --> 01:34:33,861 ‫- لطفا. افرادتو نفرست. ‫- سر راهو نگیر، سرجوخه. 702 01:34:33,886 --> 01:34:36,546 ‫این یک دستور مستقیم از فرمانده ی ارتشه! ‫سرهنگ مک کِنزی کـــــــجــــاست؟ 703 01:34:36,597 --> 01:34:39,153 ‫یا مسیح، سرباز! برو فرمانده رو ببین! 704 01:34:39,178 --> 01:34:42,776 ‫حالا میخوام هرچه سریعتر برین بالا، فهمیدین؟ ‫فـــهمیـــدیــن؟ 705 01:34:42,801 --> 01:34:44,549 ‫بله، قربان! 706 01:34:47,886 --> 01:34:49,685 ‫هوی. 707 01:34:57,501 --> 01:35:05,302 ‫سرگروهبان رایت: جوخه ی 9 و 10 آماده باشند! ‫با صدای اولین سوت پیشروی می کنیم. 708 01:35:05,327 --> 01:35:07,962 ‫سرگروهبان گاردنر: به هیچ عنوان سرعتتون رو کم نکنید! 709 01:35:07,987 --> 01:35:11,272 ‫اگه بغل دستیتون افتاد زمین، شما ادامه بدین! ‫دستورات شما شکستن خطـــه 710 01:35:11,297 --> 01:35:14,271 ‫- فرمانده کجاست؟ ‫- اونطرفه. 711 01:35:15,727 --> 01:35:18,154 ‫قربان؟ قربان! 712 01:35:19,040 --> 01:35:21,595 ‫فرمانده، من پیغامی دارم. 713 01:35:21,930 --> 01:35:25,975 ‫حمله متوقف شده. باید متوقفش کنین، ‫شما باید متوقفش کنین. 714 01:35:29,599 --> 01:35:31,113 ‫سرهنگ مک کِنزی کجاست؟ 715 01:35:31,138 --> 01:35:33,301 ‫مک کِنزی کجاست؟ 716 01:36:01,639 --> 01:36:04,496 ‫برانکارد! برانکار بیاریــــــن! 717 01:36:04,520 --> 01:36:07,974 ‫برگردیــن ســــرجاتون. ‫برگردیــن! جای امن وایسیـــد. 718 01:36:08,047 --> 01:36:11,551 ‫- جوخه هفتــم! یک دقیقه تا به حمــله! ‫- قربان، دستور دارم حمله رو متوقف کنم. 719 01:36:11,575 --> 01:36:15,079 ‫- چی؟ ‫- سرهنگ مک کِنزی کجاست؟ 720 01:36:15,102 --> 01:36:17,803 ‫- بالای خطـه. ‫- چقدر؟ 721 01:36:17,828 --> 01:36:20,280 ‫تقریبا 300 متر. اون توی یه تونلــه. 722 01:36:20,305 --> 01:36:26,094 ‫- تا رد شدن موج اول باید صبر کنی. ‫- نه! نه، نمیتونم! 723 01:36:32,738 --> 01:36:36,809 ‫جوخه هفتــم! سی ثانیه تا به حمــله! 724 01:36:48,254 --> 01:36:51,982 ‫دیوونه شدی؟ احتمالا اونطوری نمیرسی. ‫ 725 01:36:54,901 --> 01:36:58,109 ‫چه غلطی می کنی، سرجوخه؟ 726 01:36:58,161 --> 01:37:01,549 ‫نه، نه، نه، نه! 727 01:38:05,001 --> 01:38:08,391 ‫- آماده شیــــد. ‫- سرهنگ مک کِنزی؟ 728 01:38:08,416 --> 01:38:11,335 ‫فرمانده سندبَچ: اونجاست. ‫گردان براوو دو دقیقه تا حمله! 729 01:38:12,326 --> 01:38:15,007 ‫- بزارید برم داخل! ‫- هی، هی...! 730 01:38:15,030 --> 01:38:18,218 ‫- بزارید برم داخل! ‫- فکر کردی چه غلطی می کنی؟ 731 01:38:18,243 --> 01:38:21,240 ‫باید سرهنگ مک کِنزی رو ببینم! ‫باید حمله رو متوقف کنم. 732 01:38:21,265 --> 01:38:24,422 ‫سرهنگ، منورهارو دیدیم، افرادمون از جناح چپ ‫خطوط آلمانها رد شدن. 733 01:38:24,447 --> 01:38:28,176 ‫نه، نه. ‫گوش کنین، به من گوش کنین! 734 01:38:28,201 --> 01:38:31,174 ‫یه نامه دارم! میخوام سرهنگ مک کِنزی رو ببینم! 735 01:38:31,199 --> 01:38:34,354 ‫- اصلا راهی نداره بری اونجا، رفیق! ‫- سرگروهبان! موج بعدی رو بفرستین! 736 01:38:34,379 --> 01:38:35,362 ‫نـــه! 737 01:38:37,896 --> 01:38:39,385 ‫سرهنگ مک کِنزی! 738 01:38:39,410 --> 01:38:44,861 ‫قربان، تو این حمله به جلو نرین! ‫دستور دادن که متوقفش کنید. باید متوقف کنید. 739 01:38:44,886 --> 01:38:49,058 ‫- تو دیگه کی هستی؟ ‫- سرجوخه ی موقت، اسکافیلد، قربان. گروهان هشتم. 740 01:38:49,083 --> 01:38:53,620 ‫- ژنرال ارین مور دستور داده که حمله رو متوقف کنین. ‫- خیلی دیره، سرجوخه. 741 01:38:53,645 --> 01:38:57,635 ‫قربان، این دستور فرمانده ی ارتشـه. باید بخونیدش. 742 01:38:57,660 --> 01:39:00,861 ‫- سرگرد هِپ بِرن: باید موج دوم رو متوقف کنیم، قربان؟ ‫- نه، سرگرد. الان تردید کنیم، 743 01:39:00,886 --> 01:39:04,023 ‫- شکست میخوریم. تا پیروزی تقریبا 500 متر مونده. ‫- قربان... قربان! لطفا نامه رو بخونین. 744 01:39:04,048 --> 01:39:09,966 ‫قبلا هم اینارو شنیدم. تا گرگ و میش ‫بشه یا مه آلود، منتظر نمیمونم. 745 01:39:09,991 --> 01:39:12,209 ‫افرادم رو برنمیگردونم مگه فردا دوباره بفرستمشون. 746 01:39:12,234 --> 01:39:14,998 ‫نه وقتی که اون حروم زاده ها تو چنگمونن. ‫این آخرین ایستادگی شونه. 747 01:39:15,023 --> 01:39:17,553 ‫آلمانها این حمله رو برنامه ریزی کردن، قربان. 748 01:39:17,578 --> 01:39:21,619 ‫چند ماهه دارن برنامه ریزی می کنن. 749 01:39:21,644 --> 01:39:23,131 ‫نامه رو بخونین. 750 01:39:43,675 --> 01:39:46,240 ‫- سرگرد. ‫- بله، قربان. 751 01:39:47,821 --> 01:39:51,210 ‫- عقب نشینی کنید. ‫- بله، قربان. 752 01:39:51,235 --> 01:39:53,458 ‫امربر رو احضار کنین. به زخمی ها برسین. 753 01:39:53,483 --> 01:39:56,751 ‫- خط رو همینطور نگه دارین مگه حمله کنن. ‫- بله، قربان. 754 01:40:11,636 --> 01:40:16,029 ‫امیدوار بودم امروز به خیر بگذره. 755 01:40:16,933 --> 01:40:20,435 ‫امید چیز خطرناکیه. 756 01:40:21,321 --> 01:40:25,732 ‫این برای الانه. هفته ی بعد فرماندهی پیغام دیگه ای میفرسته. 757 01:40:25,757 --> 01:40:28,060 ‫سپیده دم حمله کنید. 758 01:40:30,721 --> 01:40:34,486 ‫تنها راه پایان این جنگ، 759 01:40:35,322 --> 01:40:38,918 ‫آخرین پایمرده. 760 01:40:43,031 --> 01:40:45,846 ‫یکی رو پیدا کن زخماتو پانسمان کنه. 761 01:40:47,510 --> 01:40:51,086 ‫حالا گورتو گم کن، سرجوخه. 762 01:41:03,530 --> 01:41:08,240 ‫- آفرین به تو پسر. ‫- ممنونم، قربان. ‫ 763 01:41:09,737 --> 01:41:13,741 ‫- میدونین گروهبان بلیک کجاست، قربان؟ ‫- بلیک؟ 764 01:41:13,984 --> 01:41:19,842 ‫- دونفر بودیم. من رو با برادرش اینجا فرستادن. ‫- آهان. 765 01:41:20,064 --> 01:41:24,065 ‫خب، میدونم که گروهبان بلیک و افرادش از خط رد شدن. 766 01:41:24,090 --> 01:41:26,933 ‫توی موج اول بودن. 767 01:41:26,958 --> 01:41:31,522 ‫- چطور میتونم پیداش کنم، قربان؟ ‫- میتونی یه سر به بیمارستان سیار بزنی، 768 01:41:31,547 --> 01:41:36,283 ‫پشت خطـه. مگه اینکه... 769 01:41:38,682 --> 01:41:40,723 ‫ممنونم، قربان. 770 01:41:40,748 --> 01:41:43,018 ‫سرگرد هاپ برن، قربان! 771 01:43:02,035 --> 01:43:07,211 ‫- سرگروهبان، باید گروهبان بلیک رو پیدا کنم. میدونی کجاست؟ ‫- نه. 772 01:43:27,531 --> 01:43:32,015 ‫- قربان، میدونین گروهبان بلیک اینجاست؟ ‫- هیچی نمیدونم. 773 01:43:32,347 --> 01:43:34,753 ‫اینجا توقف نکن، سرجوخه. 774 01:43:35,490 --> 01:43:38,403 ‫اگه میتونی راه بری، برو تریاژ. 775 01:43:45,911 --> 01:43:47,553 ‫گروهبان بلیک! 776 01:43:58,924 --> 01:44:00,751 ‫بلیک؟! 777 01:44:03,155 --> 01:44:05,835 ‫کسی گروهبان بلیک رو ندیده؟ 778 01:44:55,655 --> 01:44:57,688 ‫زودباشین حالا پسرا. 779 01:44:57,713 --> 01:45:01,521 ‫اون یکی از پاهاشو از دست داده. خون زیادی ازش رفته. 780 01:45:01,546 --> 01:45:04,415 ‫- گروهبان بلیک؟ ‫- بله؟ 781 01:45:05,520 --> 01:45:07,517 ‫به مراقبت پزشکی نیاز داری؟ 782 01:45:08,594 --> 01:45:11,766 ‫نه، قربان. من از گروهان هشتم هستم. 783 01:45:11,791 --> 01:45:13,982 ‫اینجا چه غلطی می کنی؟ 784 01:45:14,334 --> 01:45:19,614 ‫- منو فرستادن پیامی رو برسونم... ‫- هشتم؟ حتما برادرمو میشناسی. 785 01:45:19,848 --> 01:45:24,384 ‫- منو با اون فرستادن. ‫- تام اینجاست؟ کجاست؟ 786 01:45:29,773 --> 01:45:31,684 ‫خیلی زود اتفاق افتاد. 787 01:45:33,693 --> 01:45:35,751 ‫متاسفم. 788 01:45:58,933 --> 01:46:03,890 ‫- اسمت چیه؟ ‫- اسکافیلد، قربان. 789 01:46:05,857 --> 01:46:14,831 ‫- ببخشید... چی؟ ‫- اسکافیلد، قربان. ویلیام اسکافیلد. ویل. 790 01:46:15,954 --> 01:46:20,697 ‫خب، یکم غذا میخوای. از چادر غذاخوری، غذا بگیر. 791 01:46:34,237 --> 01:46:38,678 ‫میخوام اگه ممکنه برای مادرتون نامه بنویسم. 792 01:46:38,703 --> 01:46:41,664 ‫بگم که تام تنها نبوده. 793 01:46:44,710 --> 01:46:46,904 ‫البته. 794 01:46:48,339 --> 01:46:50,816 ‫اون... 795 01:46:51,491 --> 01:46:54,425 ‫... آدم خوبی بود. 796 01:46:55,102 --> 01:46:58,036 ‫همیشه داستانای خنده دار تعریف می کرد. 797 01:46:59,692 --> 01:47:02,312 ‫اون جون منو نجات داد. 798 01:47:05,204 --> 01:47:08,699 ‫خوشحالم همراهش بودی. 799 01:47:13,280 --> 01:47:16,373 ‫ممنونم، ویل. 800 01:47:27,876 --> 01:47:36,812 .امیدوارم از تماشای فیلم لذت برده باشید 801 01:47:59,701 --> 01:48:11,036 مترجم: علی مهمی 802 01:48:21,349 --> 01:48:40,258 تلگرام: alicoldplay 803 01:49:30,197 --> 01:49:34,269 ‫تقدیم به سرجوخه ی موقت، آلفرد مندس، 804 01:49:34,294 --> 01:49:38,441 ‫تقدیم به سرجوخه ی موقت، آلفرد مندس، ‫از گردان یکم سلطنتی پادشاه 805 01:49:38,466 --> 01:49:45,598 ‫تقدیم به سرجوخه ی موقت، آلفرد مندس، ‫از گردان یکم سلطنتی پادشاه ‫که داستانهای این وقایع را برای ما تعریف کرد.